معنی فارسی krill

B1 /kɹɪl/

میگوهای کوچکی که در آب‌های سرد زندگی می‌کنند و منبع غذایی برای بسیاری از حیوانات دریایی هستند.

Small shrimp-like crustaceans that are a key part of the marine food web.

noun
معنی(noun):

Any of several small marine crustacean species of plankton in the order Euphausiacea in the class Malacostraca.

example
معنی(example):

کریل‌ها میگوهای کوچکی هستند که در اقیانوس‌ها یافت می‌شوند.

مثال:

Krill are small crustaceans found in oceans.

معنی(example):

بسیاری از نهنگ‌ها از کریل تغذیه می‌کنند.

مثال:

Many whales feed on krill.

معنی فارسی کلمه krill

: معنی krill به فارسی

میگوهای کوچکی که در آب‌های سرد زندگی می‌کنند و منبع غذایی برای بسیاری از حیوانات دریایی هستند.