معنی فارسی kuki
B1ککی، گروه قومی که عمدتاً در نواحی شمال شرق هند زندگی میکند و فرهنگ و آداب خاص خود را دارد.
Kuki is an ethnic group primarily residing in Northeast India, with its own unique culture and customs.
- NOUN
example
معنی(example):
ککیها یک گروه قومی در شمال شرق هند هستند.
مثال:
The kuki are an ethnic group in Northeast India.
معنی(example):
او در حال مطالعه آداب و رسوم مردم ککی است.
مثال:
She is studying the customs of the kuki people.
معنی فارسی کلمه kuki
:
ککی، گروه قومی که عمدتاً در نواحی شمال شرق هند زندگی میکند و فرهنگ و آداب خاص خود را دارد.