معنی فارسی kuli

B1

کولی، واژه‌ای که به کارگران مهاجر و معمولاً کارگران غیر ماهر اشاره می‌کند.

A term referring to a type of laborer, especially in the context of India.

example
معنی(example):

کولی به نوعی کارگر در هند اشاره دارد.

مثال:

Kuli refers to a type of laborer in India.

معنی(example):

کولی در مزارع به شدت کار کرد.

مثال:

The kuli worked hard in the fields.

معنی فارسی کلمه kuli

: معنی kuli به فارسی

کولی، واژه‌ای که به کارگران مهاجر و معمولاً کارگران غیر ماهر اشاره می‌کند.