معنی فارسی kymogram
B1کیموگرام، وسیلهای برای ثبت حرکت و تغییرات امواج است.
A device that records the motion and variations of waves.
- NOUN
example
معنی(example):
کیموگرام حرکت امواج را ثبت میکند.
مثال:
A kymogram records the motion of waves.
معنی(example):
محققان از کیموگرام برای مطالعه رفتار آب استفاده میکنند.
مثال:
Researchers use a kymogram to study the behavior of water.
معنی فارسی کلمه kymogram
:
کیموگرام، وسیلهای برای ثبت حرکت و تغییرات امواج است.