معنی فارسی kyphoscoliotic

B2

کیفوسکولیوتیک به حالتی اطلاق می‌شود که به تصریح به فردی اطلاق می‌شود که از کیفوسکولیوز رنج می‌برد.

Pertaining to a condition of kyphoscoliosis, affecting posture and mobility.

example
معنی(example):

بیمار کیفوسکولیوتیک نیاز به مراقبت ویژه‌ای داشت.

مثال:

The kyphoscoliotic patient required special care.

معنی(example):

بیماران کیفوسکولیوتیک معمولاً در حرکت مشکل دارند.

مثال:

Kyphoscoliotic patients often have difficulty with mobility.

معنی فارسی کلمه kyphoscoliotic

: معنی kyphoscoliotic به فارسی

کیفوسکولیوتیک به حالتی اطلاق می‌شود که به تصریح به فردی اطلاق می‌شود که از کیفوسکولیوز رنج می‌برد.