معنی فارسی kyung
B1نامی که ممکن است در فرهنگهای آسیایی به کار رود.
A name that may be used in Asian cultures.
- NOUN
example
معنی(example):
کیونگ یک نام معمول در برخی از فرهنگهای آسیایی است.
مثال:
Kyung is a common name in some Asian cultures.
معنی(example):
او یک دوستی به نام کیونگ دارد که سه زبان صحبت میکند.
مثال:
He has a friend named Kyung who speaks three languages.
معنی فارسی کلمه kyung
:
نامی که ممکن است در فرهنگهای آسیایی به کار رود.