معنی فارسی l-have-no-words/l-have-no-words
B1به معنی احساساتی عمیق و فراتر از کلمات است؛ هنگامی که فرد نمیتواند احساسات خود را به درستی بیان کند.
A phrase used to express a feeling of being so overwhelmed that one cannot find the words to articulate it.
- OTHER
example
معنی(example):
آنقدری تحت تأثیر فیلم قرار گرفتم که هیچ کلمهای برای توصیف آن ندارم.
مثال:
I was so moved by the movie that I have no words to describe it.
معنی(example):
وقتی او جایزه را دریافت کرد، فقط میتوانستم بگویم که هیچ کلمهای ندارم.
مثال:
When she received the award, all I could say was that I have no words.
معنی فارسی کلمه l-have-no-words/l-have-no-words
:به معنی احساساتی عمیق و فراتر از کلمات است؛ هنگامی که فرد نمیتواند احساسات خود را به درستی بیان کند.