معنی فارسی lab.

B1

محل شاندر آزمایش و تحقیق، معمولاً مجهز به ابزارهای علمی.

Short for laboratory, a place for scientific research and experiments.

example
معنی(example):

دانشمند در آزمایشگاه کار می‌کند.

مثال:

The scientist works in the lab.

معنی(example):

آنها آزمایش‌هایی را در آزمایشگاه انجام دادند.

مثال:

They conducted experiments in the lab.

معنی فارسی کلمه lab.

: معنی lab. به فارسی

محل شاندر آزمایش و تحقیق، معمولاً مجهز به ابزارهای علمی.