معنی فارسی labellate

B1

برچسب‌گذاری، عمل اضافه کردن برچسب به چیزی.

To assign a label to something.

example
معنی(example):

آنها همه اقلام موجود در انبار را برچسب‌گذاری خواهند کرد.

مثال:

They will labellate all the items in the warehouse.

معنی(example):

برچسب‌گذاری به معنی تعیین یک برچسب برای چیزی است.

مثال:

To labellate means to assign a label to something.

معنی فارسی کلمه labellate

: معنی labellate به فارسی

برچسب‌گذاری، عمل اضافه کردن برچسب به چیزی.