معنی فارسی labradorite
B2نوعی سنگ قیمتی که معمولا دارای رنگ‌های متفاوت و زیبا است.
A gemstone that displays an optical phenomenon with colorful reflections.
- noun
noun
معنی(noun):
A plagioclase feldspar mineral, calcium sodium aluminum silicate, often very coarsely crystalline, used as a decorative stone for carvings and building façades.
example
معنی(example):
لابرادوریت به خاطر رنگ‌های زیبایش شناخته شده است.
مثال:
Labradorite is known for its beautiful colors.
معنی(example):
بسیاری از جواهرات از لابرادوریت به خاطر تأثیرش استفاده می‌کنند.
مثال:
Many jewelry pieces use labradorite for its effect.
معنی فارسی کلمه labradorite
:
نوعی سنگ قیمتی که معمولا دارای رنگ‌های متفاوت و زیبا است.
