معنی فارسی laceiest
B1صفتی که بیانگر بیشترین میزان توری یا ظرافت در مقایسه با دیگر اشیاء است.
The most lacy; having the most delicate or intricate lace patterns.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او قسمت laceiest را در فروشگاه انتخاب کرد.
مثال:
She selected the laceiest dress in the store.
معنی(example):
این لطیفترین پارچه ای است که داریم.
مثال:
This is the laceiest fabric we have.
معنی فارسی کلمه laceiest
:
صفتی که بیانگر بیشترین میزان توری یا ظرافت در مقایسه با دیگر اشیاء است.