معنی فارسی lachrymogenic
B2مربوط به یا قادر به تولید اشک، معمولاً به دلیل تحریک.
Causing or producing tears, often through irritation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پیاز به عنوان یک ماده اشکآور شناخته میشود و معمولاً باعث میشود مردم هنگام خرد کردن آن بگریند.
مثال:
The onion is known to be lachrymogenic, often causing people to cry while cutting.
معنی(example):
برخی مواد شیمیایی اشکآور هستند و میتوانند به چشمها آسیب برسانند.
مثال:
Some chemicals are lachrymogenic and can irritate the eyes.
معنی فارسی کلمه lachrymogenic
:
مربوط به یا قادر به تولید اشک، معمولاً به دلیل تحریک.