معنی فارسی laciest

B2

بیشترین مقدار یخ، اشاره به حالتی که یخ یا برف بیشتر از حد معمول وجود دارد.

Having the most lace or ice; describing a style that emphasizes delicate details or frost.

adjective
معنی(adjective):

Made of lace or decorated with it.

مثال:

lacy lingerie

معنی(adjective):

Looking like lace.

example
معنی(example):

او زیباترین لباس خود را به مهمانی پوشید.

مثال:

She wore her laciest dress to the party.

معنی(example):

او طرح‌های یخ‌زده‌تر را برای دکوراسیون منزلش ترجیح می‌دهد.

مثال:

He prefers the laciest designs for his home décor.

معنی فارسی کلمه laciest

: معنی laciest به فارسی

بیشترین مقدار یخ، اشاره به حالتی که یخ یا برف بیشتر از حد معمول وجود دارد.