معنی فارسی laciniated

B2 /ləˈsɪn.i.eɪ.tɪd/

به ورق‌های گیاهی اشاره دارد که دارای لبه‌های زبانه‌ای یا فرز هستند.

Having a deeply cut margin, typically referring to leaves or similar structures.

adjective
معنی(adjective):

Bordered with a fringe.

example
معنی(example):

این گیاه دارای برگ‌های زبانه‌ای بود که زیبا به‌نظر می‌رسید.

مثال:

The plant had laciniated leaves that looked beautiful.

معنی(example):

لبه‌های زبانه‌ای معمولاً نشان‌دهنده نوع خاصی از سازگاری هستند.

مثال:

Laciniated edges often indicate a specific type of adaptation.

معنی فارسی کلمه laciniated

: معنی laciniated به فارسی

به ورق‌های گیاهی اشاره دارد که دارای لبه‌های زبانه‌ای یا فرز هستند.