معنی فارسی lacinious

B1

لایسینیوس به خاصیت یا ویژگی‌ای اطلاق می‌شود که به لبه‌های دندانه‌دار یا زبر مرتبط است.

Characterized by jagged or serrated edges.

example
معنی(example):

طبیعت لایسینیوس غذاهای دریایی شگفت‌انگیز بود.

مثال:

The lacinious nature of the seafood was remarkable.

معنی(example):

این غذا دارای سس لایسینیوس بود که طعم‌ها را تقویت می‌کرد.

مثال:

The dish featured a lacinious sauce that enhanced the flavors.

معنی فارسی کلمه lacinious

: معنی lacinious به فارسی

لایسینیوس به خاصیت یا ویژگی‌ای اطلاق می‌شود که به لبه‌های دندانه‌دار یا زبر مرتبط است.