معنی فارسی lackeyship
B1لکیشپ، به وضعیت یا ویژگی داشتن خدمتی بیچشمداشت و تحت سلطه بودن اطلاق میشود.
The condition or quality of being a subordinate or servant, especially a servile one.
- OTHER
example
معنی(example):
لکیشپ او باعث شد که همترازهایش او را به صورت جدی بگیرند.
مثال:
His lackeyship made it difficult for him to be taken seriously by his peers.
معنی(example):
لکیشپ در سازمان باعث ایجاد عدم تعادل قدرت شد.
مثال:
The lackeyship in the organization created an imbalance of power.
معنی فارسی کلمه lackeyship
:
لکیشپ، به وضعیت یا ویژگی داشتن خدمتی بیچشمداشت و تحت سلطه بودن اطلاق میشود.