معنی فارسی lactating
B2شیردهی، فرآیند تولید شیر توسط غدد پستانی در طول بارداری و بعد از زایمان.
The process of producing milk from the mammary glands.
- verb
verb
معنی(verb):
To secrete or produce milk
example
معنی(example):
مادر در حال شیردهی به نوزادش است.
مثال:
The mother is lactating to feed her newborn.
معنی(example):
در دوران شیردهی، بدن تغییرات مختلفی را تجربه میکند.
مثال:
During lactating, the body undergoes various changes.
معنی فارسی کلمه lactating
:
شیردهی، فرآیند تولید شیر توسط غدد پستانی در طول بارداری و بعد از زایمان.