معنی فارسی lactescent

C1

شیری، مایعی که شبیه شیر است یا رنگ شیری دارد.

Having a milky appearance or consistency.

adjective
معنی(adjective):

Milky

example
معنی(example):

عصاره شیری درخت چسبناک بود.

مثال:

The lactescent sap of the tree was sticky.

معنی(example):

مواد شیری معمولاً در کرم‌ها استفاده می‌شوند.

مثال:

Lactescent substances are often used in creams.

معنی فارسی کلمه lactescent

: معنی lactescent به فارسی

شیری، مایعی که شبیه شیر است یا رنگ شیری دارد.