معنی فارسی lactified
B1شیردهی شده، اشاره به محصولی که شیر تولید یا اضافه شده باشد.
Having been made to produce milk.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نسخه شیردهی شده این محصول اکنون در فروشگاهها موجود است.
مثال:
The lactified version of the product is now available in stores.
معنی(example):
این یک مورد غذایی شیردهی شده است که برای مصرف ایمن است.
مثال:
This is a lactified food item that is safe for consumption.
معنی فارسی کلمه lactified
:
شیردهی شده، اشاره به محصولی که شیر تولید یا اضافه شده باشد.