معنی فارسی lactinate

B1

عملیاتی که در آن شیر یا محصولات دیگر به شکل لاکتین تبدیل می‌شوند.

The process of converting substances into lactate or related forms, often involving fermentation.

example
معنی(example):

روند لاکتینه کردن شیر شامل آنزیم‌های خاصی است.

مثال:

The process to lactinate milk involves specific enzymes.

معنی(example):

فرایندهای طبیعی می‌توانند محصولات غذایی مختلف را نیز لاکتینه کنند.

مثال:

Natural processes can also lactinate various food products.

معنی فارسی کلمه lactinate

: معنی lactinate به فارسی

عملیاتی که در آن شیر یا محصولات دیگر به شکل لاکتین تبدیل می‌شوند.