معنی فارسی lacunule
C1لکونول، حفره یا فضای کوچک در بافتها که میتواند در علم آناتومی و ساختمانهای چند لایه مشخص شود.
A small cavity or space, particularly in biological or anatomical contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
هر لکونول به عنوان یک حفره کوچک در ساختار عمل میکند.
مثال:
Each lacunule serves as a small cavity in the structure.
معنی(example):
وجود لکونولها برای ویژگیهای ماده حیاتی است.
مثال:
The presence of lacunules is crucial for the material's properties.
معنی فارسی کلمه lacunule
:
لکونول، حفره یا فضای کوچک در بافتها که میتواند در علم آناتومی و ساختمانهای چند لایه مشخص شود.