معنی فارسی ladened
B1بارگیری شدن، زمانی که چیزی به شدت پر شده یا بارگذاری شده باشد.
Loaded heavily or burdened with a significant weight.
- VERB
example
معنی(example):
کشتی با بار گرانبها بارگیری شده بود.
مثال:
The ship was ladened with precious cargo.
معنی(example):
در فصل برداشت، درخت با میوههای رسیده بارگیری شده بود.
مثال:
The tree was ladened with ripe fruits during the harvest season.
معنی فارسی کلمه ladened
:
بارگیری شدن، زمانی که چیزی به شدت پر شده یا بارگذاری شده باشد.