معنی فارسی ladykin
B1اصطلاحی برای بیان ارتباط نزدیک یا محبتآمیز نسبت به یک زن.
A term of endearment for a female relative or loved one.
- NOUN
example
معنی(example):
لیدیک یک حرکت محبتآمیز از طرف دوستانش بود.
مثال:
The ladykin was a sweet gesture from her friends.
معنی(example):
او لیدیکی که در روز تولدش دریافت کرده بود را cherished کرد.
مثال:
She cherished the ladykin she received on her birthday.
معنی فارسی کلمه ladykin
:
اصطلاحی برای بیان ارتباط نزدیک یا محبتآمیز نسبت به یک زن.