معنی فارسی lagar
B2ساز و کار یا ابزاری برای فشار دادن میوهها.
A press used in winemaking to extract juice from fruit.
- NOUN
example
معنی(example):
او از لاگار برای فشار دادن انگورها استفاده کرد.
مثال:
He used the lagar to squeeze the grapes.
معنی(example):
لاگار در تولید شراب ضروری است.
مثال:
The lagar is essential in wine-making.
معنی فارسی کلمه lagar
:
ساز و کار یا ابزاری برای فشار دادن میوهها.