معنی فارسی laity

B2 /ˈleɪ.ə.ti/

مردمی که در یک دین به عنوان نخستین افرادی که آموزش ندیده‌اند، عمل می‌کنند، به‌ویژه در زمینه‌های مذهبی.

The body of religious worshippers who are not clergy.

noun
معنی(noun):

People of a church who are not ordained clergy or clerics.

معنی(noun):

The common man or woman.

معنی(noun):

The unlearned, untrained or ignorant.

example
معنی(example):

مردم عادی نقش مهمی در کلیسا دارند.

مثال:

The laity play an important role in the church.

معنی(example):

کنفرانس هم روحانیون و هم مردم عادی را خوش آمد گفت.

مثال:

The conference welcomed both clergy and laity.

معنی فارسی کلمه laity

: معنی laity به فارسی

مردمی که در یک دین به عنوان نخستین افرادی که آموزش ندیده‌اند، عمل می‌کنند، به‌ویژه در زمینه‌های مذهبی.