معنی فارسی lake-fronts
B2چندین ناحیه از املاک یا مکانهای مختلف که در کنار دریاچه قرار دارند.
Multiple areas or properties that are situated alongside a lake.
- NOUN
example
معنی(example):
بسیاری از کنارههای دریاچه به خوبی نگهداری میشوند.
مثال:
Many lake-fronts are well-maintained.
معنی(example):
مردم دوست دارند در تابستان به کنارههای دریاچه مراجعه کنند.
مثال:
People love to visit the lake-fronts during summer.
معنی فارسی کلمه lake-fronts
:
چندین ناحیه از املاک یا مکانهای مختلف که در کنار دریاچه قرار دارند.