معنی فارسی lamellarly
B1به شکلی لایهای یا تخت، به ویژه در بیولوژی یا علوم طبیعی.
In a lamellar or layer-like manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
سلولها بهصورت لملااری برای عملکرد بهینه چیده شدهاند.
مثال:
The cells are arranged lamellarly for optimal function.
معنی(example):
ساختارهای لملااری در طبیعت رایج هستند.
مثال:
Lamellarly flattened structures are common in nature.
معنی فارسی کلمه lamellarly
:
به شکلی لایهای یا تخت، به ویژه در بیولوژی یا علوم طبیعی.