معنی فارسی laminary

B2

لامیناری، مربوط به لایه‌ها یا ساختارهای لایه‌ای.

Relating to or having the characteristics of layers.

example
معنی(example):

ساختارهای لامیناری در این موجودات جذاب هستند.

مثال:

The laminary structures in this organism are fascinating.

معنی(example):

شما می‌توانید تشکیل‌های لامیناری را در انواع خاصی از جلبک‌ها مشاهده کنید.

مثال:

You can observe laminary formations in certain types of algae.

معنی فارسی کلمه laminary

: معنی laminary به فارسی

لامیناری، مربوط به لایه‌ها یا ساختارهای لایه‌ای.