معنی فارسی lamp shells
B1پوستهای که دور یک لامپ قرار دارد و میتواند بهعنوان بخشی از آن یا بهعنوان دکوری استفاده شود.
The outer part or casing of a lamp, often decorative.
- noun
noun
معنی(noun):
A brachiopod (Brachiopoda).
example
معنی(example):
پوسته های لامپ از سرامیک ساخته شده بودند.
مثال:
The lamp shells were made of ceramic.
معنی(example):
او از پوسته های لامپ برای ایجاد لامپ های منحصر به فرد استفاده کرد.
مثال:
He used lamp shells to create unique lighting fixtures.
معنی فارسی کلمه lamp shells
:
پوستهای که دور یک لامپ قرار دارد و میتواند بهعنوان بخشی از آن یا بهعنوان دکوری استفاده شود.