معنی فارسی lamped
B1چراغدار شده، به معنای روشن کردن مکانی با چراغها.
To be illuminated by lamps or lights.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To hit, clout, belt, wallop.
معنی(verb):
To hunt at night using a lamp; see lamping.
معنی(verb):
To hang out or chill; to do nothing in particular.
adjective
معنی(adjective):
Extremely drunk
example
معنی(example):
خیابان با چراغهای خیابانی روشن شده بود.
مثال:
The street was lamped with bright streetlights.
معنی(example):
این منطقه برای جشنواره روشن شده بود.
مثال:
The area was lamped for the festival.
معنی فارسی کلمه lamped
:
چراغدار شده، به معنای روشن کردن مکانی با چراغها.
