معنی فارسی land council
B2نهاد محلی که مسئولیت مدیریت و برنامهریزی استفاده از زمین را بر عهده دارد.
A local body that governs land use and management.
- NOUN
example
معنی(example):
شورای زمین هر ماه ملاقات میکند.
مثال:
The land council meets every month.
معنی(example):
شورای زمین در مدیریت زمین کمک میکند.
مثال:
The land council helps in land management.
معنی فارسی کلمه land council
:
نهاد محلی که مسئولیت مدیریت و برنامهریزی استفاده از زمین را بر عهده دارد.