معنی فارسی land mass
B2تودهای از زمین که به خصوص در جغرافیا برای توصیف قارهها و جزیرهها استفاده میشود.
A large continuous area of land.
- noun
noun
معنی(noun):
A large continuous area of land, either surrounded by sea or contiguous with another landmass.
example
معنی(example):
قاره یک توده بزرگ خاک است.
مثال:
A continent is a large land mass.
معنی(example):
توده زمین شامل کوهها و درهها است.
مثال:
The land mass includes mountains and valleys.
معنی فارسی کلمه land mass
:
تودهای از زمین که به خصوص در جغرافیا برای توصیف قارهها و جزیرهها استفاده میشود.