معنی فارسی landsick

B1

بیماری زمین به حالت ناخوشی و بی‌قراری اشاره دارد که بعد از مدت طولانی در دریا به خشکی برمی‌گردید.

A state of unease or discomfort experienced when returning to land after being at sea for a long time.

example
معنی(example):

پس از ماه‌ها دوری در دریا، او شروع به احساس بیماری زمین کرد.

مثال:

After months away at sea, he began to feel landsick.

معنی(example):

بیماری زمین می‌تواند برای دریانوردان بازگشته به خشکی عادی باشد.

مثال:

Landsick can be common for sailors returning to land.

معنی فارسی کلمه landsick

: معنی landsick به فارسی

بیماری زمین به حالت ناخوشی و بی‌قراری اشاره دارد که بعد از مدت طولانی در دریا به خشکی برمی‌گردید.