معنی فارسی landsmainleit

B1

کسی که به سرزمین خود وابسته است و ارتباطی عمیق با فرهنگ و تاریخ آن دارد.

One who is native to or strongly connected with the land or homeland.

example
معنی(example):

او واقعا یک هم‌وطن است که ریشه‌های عمیقی در جامعه خود دارد.

مثال:

He is a true landsmanleit with deep roots in his community.

معنی(example):

هم‌وطن بودن به معنای داشتن ارتباط قوی با میهن است.

مثال:

Being landsmanleit means having a strong connection to one’s homeland.

معنی فارسی کلمه landsmainleit

: معنی landsmainleit به فارسی

کسی که به سرزمین خود وابسته است و ارتباطی عمیق با فرهنگ و تاریخ آن دارد.