معنی فارسی landwreck

B1

حوادثی که به دلیل حادثه‌های آبی، کشتی‌ها یا وسایل نقلیه را به زمین می‌زنند و به سواحل می‌برند.

Accidents involving the wreck of land-based vehicles or ships, often leading to significant environmental impact.

example
معنی(example):

سوانح دریایی یکی از معروف‌ترین سوانح خاکی در آن سواحل سنگی بود.

مثال:

The shipwreck was a notorious landwreck on that rocky coast.

معنی(example):

آنها مصنوعات ناشی از آن سوانح خاکی را در شن پیدا کردند.

مثال:

They found artifacts from the landwreck buried in the sand.

معنی فارسی کلمه landwreck

: معنی landwreck به فارسی

حوادثی که به دلیل حادثه‌های آبی، کشتی‌ها یا وسایل نقلیه را به زمین می‌زنند و به سواحل می‌برند.