معنی فارسی langspiel

B1

یک زبان بازی یا شیوه بیان غیرمستقیم برای برقراری ارتباط و افشای معنا.

A form of speech or language play used to express complex ideas or emotions.

example
معنی(example):

نویسنده از یک زبان بازی برای انتقال پیام‌های عمیق‌تر استفاده کرد.

مثال:

The writer employed a langspiel to convey deeper messages.

معنی(example):

زبان بازی او طعم منحصر به فردی به دیالوگ اضافه کرد.

مثال:

Her langspiel added a unique flavor to the dialogue.

معنی فارسی کلمه langspiel

: معنی langspiel به فارسی

یک زبان بازی یا شیوه بیان غیرمستقیم برای برقراری ارتباط و افشای معنا.