معنی فارسی lappy

B1

شخص یا چیزی به معنی لپ‌تاپ، به ویژه در مکالمات غیررسمی.

A casual term for a laptop computer.

noun
معنی(noun):

A laptop computer.

معنی(noun):

The lapwing.

example
معنی(example):

من یک لپ‌تاپ جدید برای مدرسه خریدم.

مثال:

I bought a new lappy for school.

معنی(example):

لپ‌تاپ او بسیار سبک و قابل حمل است.

مثال:

Her lappy is very light and portable.

معنی فارسی کلمه lappy

: معنی lappy به فارسی

شخص یا چیزی به معنی لپ‌تاپ، به ویژه در مکالمات غیررسمی.