معنی فارسی large-breasted
B2به مشخصه فیزیکی اشاره دارد که در آن مقدار قابل توجهی از بافت پستان وجود دارد.
Having large breasts; often related to body shape.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او زنی با سینههای بزرگ است.
مثال:
She is a large-breasted woman.
معنی(example):
بسیاری از زنان با سینههای بزرگ سینهبندهای حمایتی را ترجیح میدهند.
مثال:
Many large-breasted women prefer supportive bras.
معنی فارسی کلمه large-breasted
:
به مشخصه فیزیکی اشاره دارد که در آن مقدار قابل توجهی از بافت پستان وجود دارد.