معنی فارسی largesses
B2سخاوت و بخشش، به ویژه در زمینه مالی.
Generosity in giving; lavish contributions.
- NOUN
example
معنی(example):
پادشاه به خاطر سخاوتش به سوی فقرا معروف بود.
مثال:
The king was known for his largesses towards the poor.
معنی(example):
سخاوتهای شرکت شامل پاداشهایی برای کارمندان بود.
مثال:
The company's largesses included bonuses for employees.
معنی فارسی کلمه largesses
:
سخاوت و بخشش، به ویژه در زمینه مالی.