معنی فارسی larnyx

B2

قسمتی از دستگاه تنفس که مسئول تولید صدا است.

Part of the respiratory system responsible for sound production.

example
معنی(example):

لارنیکس در تولید صدا نقش بسزایی دارد.

مثال:

The larnyx plays a crucial role in voice production.

معنی(example):

درک لارنیکس برای خوانندگان ضروری است.

مثال:

Understanding the larnyx is essential for singers.

معنی فارسی کلمه larnyx

: معنی larnyx به فارسی

قسمتی از دستگاه تنفس که مسئول تولید صدا است.