معنی فارسی larval

B1 /ˈlɑɹvəl/

مرتبط با مرحله لارو موجودات، که معمولاً شامل تغییرات توسعه‌ای کلیدی است.

Relating to the larval stage of an organism's development.

adjective

معنی(adjective):

Of or relating to a larva or larvae.

معنی(adjective):

Being a larva.

معنی(adjective):

Characteristic of larvae.

معنی(adjective):

Having the form or shape of a larva.

معنی(adjective):

(disease) Undeveloped, latent.

example

معنی(example):

مرحله لارو برای توسعه حیاتی است.

مثال:

The larval stage is crucial for development.

معنی(example):

بسیاری از موجودات در چرخه زندگی خود مرحله لارو دارند.

مثال:

Many organisms have a larval phase in their life cycle.

معنی فارسی کلمه larval

مرتبط با مرحله لارو موجودات، که معمولاً شامل تغییرات توسعه‌ای کلیدی است.