معنی فارسی lash-ups
B1چیدمان و ترتیب دادن چیزهایی که به طور موقتی و به سرعت کنار هم قرار داده میشوند.
Quick arrangements or configurations made for a specific purpose.
- noun
noun
معنی(noun):
A crude improvisation or bodged effort.
مثال:
The home-made raft was a lash-up, but it floated.
example
معنی(example):
این چیدمانها به سرعت برای رویداد جمعآوری شدند.
مثال:
The lash-ups were quickly thrown together for the event.
معنی(example):
ما چندین چیدمان برای بهبود ارائه درست کردیم.
مثال:
We made several lash-ups to improve the presentation.
معنی فارسی کلمه lash-ups
:
چیدمان و ترتیب دادن چیزهایی که به طور موقتی و به سرعت کنار هم قرار داده میشوند.