معنی فارسی lassiky
B1مربوط به ویژگیهای دخترانه یا زنانه.
Pertaining to characteristics that are typically feminine or girlish.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گلهای باغ به آن ظاهری دخترانه بخشیده بودند.
مثال:
The flowers in the garden gave it a lassiky appearance.
معنی(example):
او دوست داشت در مهمانیها لباسهای دخترانه بپوشد.
مثال:
She liked to wear lassiky dresses for parties.
معنی فارسی کلمه lassiky
:
مربوط به ویژگیهای دخترانه یا زنانه.