معنی فارسی latchkey child

B2

کودکی که پس از مدرسه به تنهایی به خانه می‌رود.

A child who returns from school to an empty house.

noun
معنی(noun):

Latchkey kid

example
معنی(example):

یک کودک با کلید خانه معمولاً به خانه‌ای خالی می‌رسد.

مثال:

A latchkey child often comes home to an empty house.

معنی(example):

کودکان با کلید خانه باید مسئول باشند.

مثال:

Latchkey children need to be responsible.

معنی فارسی کلمه latchkey child

: معنی latchkey child به فارسی

کودکی که پس از مدرسه به تنهایی به خانه می‌رود.