معنی فارسی laterodorsal

B1

ناحیه‌ای در پشت و به سمت کناری، معمولاً در مباحث آناتومی.

Referring to a position that is both lateral and dorsal.

example
معنی(example):

ناحیه لاترودورسال مغز در پردازش حسی دخیل است.

مثال:

The laterodorsal area of the brain is involved in sensory processing.

معنی(example):

آنها آسیب را در قسمت لاترودورسال ساختار پیدا کردند.

مثال:

They found damage in the laterodorsal part of the structure.

معنی فارسی کلمه laterodorsal

: معنی laterodorsal به فارسی

ناحیه‌ای در پشت و به سمت کناری، معمولاً در مباحث آناتومی.