معنی فارسی lathyric

B1

مربوط به اثرات یا ویژگی‌های باریک و ظریف در زمینه‌ای هنری.

Relating to or characterized by lathy qualities, often used in artistic contexts.

example
معنی(example):

ترکیب لاتی‌ریک نقاشی بازدیدکنندگان را جذب کرد.

مثال:

The lathyric texture of the painting attracted viewers.

معنی(example):

او از رنگ‌های لاتی‌ریک در آثارش استفاده کرد.

مثال:

She used lathyric colors in her artwork.

معنی فارسی کلمه lathyric

: معنی lathyric به فارسی

مربوط به اثرات یا ویژگی‌های باریک و ظریف در زمینه‌ای هنری.