معنی فارسی latitant

B1

لاتی‌تان، حالتی از صبر یا انتظار در زمینه استراتژی‌های مختلف.

A state of patience or waiting in various strategic contexts.

example
معنی(example):

استراتژی لاتی‌تان نیاز به صبر دارد.

مثال:

The latitant strategy requires patience.

معنی(example):

در موقعیت‌های لاتی‌تان، فرد باید منتظر لحظه مناسب باشد.

مثال:

In latitant situations, one must wait for the right moment.

معنی فارسی کلمه latitant

: معنی latitant به فارسی

لاتی‌تان، حالتی از صبر یا انتظار در زمینه استراتژی‌های مختلف.