معنی فارسی latrially
B1به صورت جانبی یا در سمت دیگر، معمولاً در توصیف چیدمان یا حرکت.
In a lateral manner; sidewise.
- ADVERB
example
معنی(example):
مبلمان به صورت لاترال چیده شده بود تا فضای بیشتری ایجاد کند.
مثال:
The furniture was arranged latrially to create more space.
معنی(example):
او عکسها را به صورت لاترال در امتداد دیوار جابجا کرد.
مثال:
She moved the pictures latrially along the wall.
معنی فارسی کلمه latrially
:
به صورت جانبی یا در سمت دیگر، معمولاً در توصیف چیدمان یا حرکت.