معنی فارسی lava

B2 /ˈlɑːvə/

مايع داغ و ذوب‌شده‌ای که از آتشفشان خارج می‌شود.

Magma that reaches the earth's surface in a molten state.

noun
معنی(noun):

The molten rock ejected by a volcano from its crater or fissured sides.

معنی(noun):

Magma.

معنی(noun):

A shade of red, named after the volcanic lava.

example
معنی(example):

لاوا از آتشفشان پایین می‌رود.

مثال:

Lava flows down the volcano.

معنی(example):

لاوا سرد شد و سنگ تشکیل داد.

مثال:

The lava cooled and formed rock.

معنی فارسی کلمه lava

: معنی lava به فارسی

مايع داغ و ذوب‌شده‌ای که از آتشفشان خارج می‌شود.