معنی فارسی lawyered
B1وقتی که شخصی به واسطه مشاوره یا درک قوانین احساس می کند که به شدت درگیر مسائل حقوقی است.
To become overwhelmed by legal terminology or legal matters.
- verb
verb
معنی(verb):
To practice law.
معنی(verb):
To perform, or attempt to perform, the work of a lawyer.
معنی(verb):
To make legalistic arguments.
معنی(verb):
To barrage (a person) with questions in order to get them to admit something.
مثال:
You've been lawyered!
example
معنی(example):
او زمانی که قرارداد پیچیده را خواند، احساس وکیل شدن کرد.
مثال:
He felt lawyered when he read the complex contract.
معنی(example):
بحث‌ها به قدری حقوقی شد که همه ما خسته شدیم.
مثال:
The discussions got so legal that we were all lawyered out.
معنی فارسی کلمه lawyered
:
وقتی که شخصی به واسطه مشاوره یا درک قوانین احساس می کند که به شدت درگیر مسائل حقوقی است.
